.....!
ازآجیل سفره عید...
چند پسته لال مانده است!
آنها که لب گشودند؛
خورده شدند...
آنها که لال مانده اند ؛
می شکنند!
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
"حسین پناهی"
ازآجیل سفره عید...
چند پسته لال مانده است!
آنها که لب گشودند؛
خورده شدند...
آنها که لال مانده اند ؛
می شکنند!
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
"حسین پناهی"
اعتماد نکن !
لمس نکن !
به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند!
به سرزمینی بی رنگ !
بی بو و ساکت....
آری،
بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو !
اگر خواستار جاودانگی عشقی..!!
" حسین پناهی "
چه مهمانان بی دردسری هستند....
مردگان....!!
نه به دستی ظرفی را چرك می كنند ؛
نه به حرفی دلی را آلوده ؛
تنها به شمعی قانعند...!
و اندكی سكوت... !!
" حسین پناهی "
ندا آمد: خدا ، غم بندگان خورد و عیب های آنان پوشد...
اینـ "قِسمَتـ " را کـجا فرستادیــ ...
کهـ هر وقتــ
نوبتـ بهـ منـ رسید ...
گفتند :
نیــستـ ...!!!
مانند ساعَتـِـ شِـنـیــ استــ...!
دِلــِ آدَمــ را
پُر میکنَد ...
اما عَقلَشــ را
خالیـــ...!
با صدایــِ ـترانهـ کهـ
ـهیچــ ...!
با صدایــِ
دستـ فروشـ دورهـ گرد ـهَمــ ،
گریهــ میکنیـ....!!!
صداقتـ منــ ...
حریفــ
دروغــ های اینـ زمانهـ
نمیـ شود...!
قبول کردم بآختــ را...!
خیلیـ چیز ها...
دیگر دستــ منـ نیستــ!
مثلا
دستــ ـهایتــ...!
دیــگـرانـــ
نِمیدانند در مَــنــ چهــ میــگذرد....
حآلمـــ را
بـهــتـَر میکند!!!
کآفهــ چیـ !
میز هایت را تکـ نفرهـــ کنــ!
نمیــ بینیــ ؟
ـهَمهـِ تنهاییمــــ....
سُــهــرابـــ !
اینجآ....
قــحــطــیـــ
عآطفهــ هاستـــ !!!
تازه می فهمیــ
کهـ شَــهــر....
چــهـ قَـــدر
بُنـ بَستـــ دارد...!!!
ایـــن روزهـــا فقــط تــــو را میــخواهم...
هیـــ .... فلــآنیـــ
بهـــ خودتــ نگیر!
مـــــــرگ را میــــــــگویم....
آنـ قـدر
دلـ....ـم
پُــر شُــده اَست ؛
کهـ اِضــافـــِه اش ...
از چَشــ...مـانَــمـــ
میـ ریــزَد....!
زنـدگــیــ... زیباسـتـ
بهـ زیبایـــی چشمهای پـُـفـ کــرده از گریــهـ..های شبانــه ,
بـهـ زیبایـی بغــضـ نَفَس گیـر روزانـــــهــــ ,
بـهـ زیبایــی قلبــِ تکهـــــ تکهـــــ شُده اَز شکســــتنهایـ بیشمـآر ,
بـهــ زیبایـ نفسیـــــ... کـهـ از تَنگيـ بالا نمی آید ,
بـهـ زیبایے تمام شُـدنــ تـدریـــــــجیـ مـنـــ ....
بعضیـ حرفها مال "نگـــفــتـنــ اند"
آلودهـ نشدنـ در دایرهـ ی کلماتـــ...
همانجا کنجـ پستویـ دلـــــــ ...که باشند
حرمـــــتـــــ دارند . . .
زادهـ کهـ شوند انگار مردهـ اند . . .
تــــیغ روزگــــار ...
شــآ ـــهــــرَگ کلامــم را چنان بریده
که
ســــُــکوتم بـند نمی آید...
-------------------------------------------------
اگر خیلی مــــــــهــــــربـــــان شود،
ورق میزند....
ولی اغلب آدم را مچاله میکــــــند " روزگــــــــار"